علل سقوط دولت دیکتاتوری رضا شاه
به روز بیست و چهارم در ماه اسفند، از سال یک هزار و دویست و پنجاه و شش
خورشیدی(1256)، در روستای "آلاشت" از روستاهای بخش ( امروز شهرستان) سواد
کوه که در استان مازندران واقع است، کودکی به دنیا آمد که او را "رضا"
نامیدند و به سنّت دیرینه ی ایلات و عشایر ایرانی، "رضاخان" خطابش کردند.
پدرش از سربازان آن روزگاران بود و سپاهیگری برای آن خاندان سنت دودمانی
به حساب می آمد و بی گمان به همین جهت بود که رضاخان نیز از نوجوانی به
"قزاقخانه" روی آورد و به شغل سپاهیگری اشتغال ورزید.
رضاخان، در نیروی نظامی ایران آن روز که با نام "قزاقخانه" شناخته می
شود درجات و مقامات نظامی را، یکی پس از دیگری طی کرد تا به درجه ی
"میرپنجی" نائل آمد.
از دوران جوانی و گذار تاریخی زندگی وی در قزاقخانه اطلاع دقیقی در دست
نیست و اگر چه گفته اند در بسیاری از جنگهای محلی شرکت داشته و برای سرکوبی
شورش های سرکشان، به اطراف و اکناف مملکت اعزام می شده، همچنین برای درهم
فرو ریختن آشوب جنگلیان به گیلان و رشت، رهسپار گردیده است ولیکن در هیچ یک
از این موارد، چگونگی قضایا، روشن نیست و در این میان آنچه در وقایع آن
روزگاران ثبت شده اینست که رضا خان با فرمانده روسی قزاقخانه که "استارو
سلسکی[1]" نامیده می شده اختلاف عقیده داشته و او را در ادای وظیفه نظامی،
نسبت به ایران خائن می دانسته است.
و بر اثر ابراز رشادت و دلاوری های فراوان، مورد توجه فرماندهان و مورد
احترام زیردستان خویش قرار داشته است و چون در تیراندازی با مسلسل زبردست
بوده به "رضاخان شصت تیر" ملقّب گشته است ...